![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
پس از آنكه مأمون بر برادرش امین، پیروز شد، در حقیقت، حكومت عباسیان را كه در اصل تكیه بر خراسانیان داشت، بیشتر از پیش، خراسانی كرد. حكومت امین، تكیه بر عناصر عربی و خاندان عباسیان داشت، اما حكومت مأمون از این دو جهت، ضعیف بود. لذا وی سعی كرد تا پایگاه دیگری بدست آورد. برای ایجاد این پایگاه، میتوانست حمایت مردم را كه علاقه به علویان داشتند، جذب نموده از آن ابزاری برای سركوبی قیامهایی بسازد كه بنام علویان صورت میگرفت. ابن خلدون فراوانی شیعیان را سبب چنین دعوتی از سوی مأمون برای ولایتعهدی امام رضا - علیه السلام - میداند.[1] در نظر عامه مردم آمدن امام و پذیرش دعوت مأمون برای گرفتن خلافت و یا ولایتعهدی، مهر تأییدی برای مأمون بود، این یكی از اهداف مهم این اقدام بود.
پس از تهدیدهای فراوان [2]امام مجبور شد تا به مرو بیاید و ولایتعهدی را بپذیرد. امام این ولایتعهدی را تحت شرائطی قبول كرد؛ مهمترین شرط آن بود كه مسئولیتی در قبال كارها نداشته باشد. از جمله امام فرمود: انی داخل فی ولایه العهد علی ان لا آمر و لاانهی ولاافتی و لااقضی و لااولی و لااعزل ولاأغیر شیئا مما هو قائم و تعفین من ذلك كله.[3] من ولایتعهدی را میپذیرم به شرط آنكه هیچ امر و نهی نكرده و فتوا و قضاوتی ننمایم. همچنین نقشی در عزل و نصب و تغییر وضعی كه حاكم است، نخواهم داشت و از همه اینها معاف خواهم بود. همین موضع امام سبب شد تا شورشهای علوی، همچنان برپا باشد و لذا به قول برخی این ولایتعهدی نیز در فروكش كردن شورشهای علوی سودی نبخشید.[4]
بصره به طرف اهواز، از آنجا به فارس و بعد به خراسان آورده شود. رجاءبن ابی الضحاك، چنین دستور یافته بود ه امام را جز از این طریق، از راه كوفه نیاورد.[5]در بعضی از مصادر آمده است كه امام از طریق قم، آورده شده است.[6] اما این مطلب صحیح نیست چرا كه در كتاب عیون اخبار الرضا، تصریح شده كه مأمون به رجاء نوشته بود لا تأخذ علی طریق الكوفه و قم[7] راه كوفه و قم را در پیش مگیر. - علیه السلام - بودند برقرار گردید. در نیشابور یكی از پرجمعیتترین اجتماعات برای استقبال از امام برپا شد. در میان استقبال كنندگان گروهی از علمای اهل سنت همچون ابی زرعه رازی از آن حضرت خواستند تا حدیثی برای آنها نقل كند. در ینابیع الموده نقل شده كه امام چند روز در نیشابور ماند. پس از آن، هنگامی كه خواست به مرو شاهجان برود، ابو زرعه رازی، محمدبن اسلم طوسی و شمار كثیری از طلاب آنها، سر راه امام آمدند تا او را زیارت كنند، پس از آن از او خواستند تا حدیثی از آباء گرامش، نقل كند. امام دستور داد پرده را كنار زدند. مردم در حال هجوم بودند و سروصدای زیادی، آن محیط را پر كرده بود. امام شروع به صحبت كردند و از مردم خواستند تا ساكت باشند. آنگاه از طریق آبائشان و به عنوان كلامی از خداوند، برای مردم نقل كردند: كلمه لا اله الا الله حصنی فمن خل حصنی امن من عذابی كلمه لا اله الا الله، حصار محكم من است. هر كس داخل آن شد، از عذاب من ایمن خواهد بود. وقتی همه مردم، حدیث را نوشتند، امام با كمی تأمل بدانها فرمودند: این مطلب شروطی دارد و انا من شروطها[8] پذیرش من از جمله شروط آن است. این جمله به عنوان پذیرش ولایت حضرت معنا شده است، چیزی كه اساس تفكر شیعی است. از نظر شیعه پذیرش امامت و گردن نهادن به ولایت امامان پس از توحید، شرط رهائی و فلاح است.
نسبت به علویان، جهت دار كند و تشیع ناشی از دوستی اهل بیت را تبدیل به یك تشیع اعتقادی اصیل كند.
برای مردم بیشتر شناخته شود. لذا هواداران شیعه هر روز بیشتر و بیشتر میشدند.[9] فكری شیعه نیز در آن شرایط، مشخص شده بود و طبعا مرجعیت علمی امام، توسعه فكر شیعی را دربر داشت. رجاء بن ابی الضحاك كه مسئولیت آودرن امام را بر عهده داشت، در مورد حوادث طول راه نقل میكند كه در هیچ شهری از شهرها فرود نمیآمدیم، مگر آنكه مردم به سراغ او میآمدند و از او در مورد مسائلشان، استفتاء كرده و معالم دینیشان را میپرسیدند. او نیز احادیث زیادی از طریق آبائش (تا به علی - علیه السلام - و پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - برای آنها، نقل میكرد).[10] اباء خود بهترین علامت برای توسعه فكر شیعی بوده است. این طریق، تنها طریقی است كه در آن صرفا با اتكای بر اهل بیت - علیه السلام - احادث ارائه شده و از دیگر راویان در سلسله سند حدیث استفاده نمیشود.[11] این سند به نام سلسله الذهب بین روات حدیث مشهور است.
میكرد تا بحث و مناظره، پیرامون امامت و نبوت با مخالفین و با حضور امام برپا كند. [12] هیچ بعید نیست كه هدف او، محكوم كردن امام بوده است.[13] از آنجایی كه مردم، اهل بیت - علیه السلام - رابه مثابه عالمانی میدانستند كه بر دیگران برتری دارند و حتی در این باره به علم لدنی آنها اعتقاد داشتند، محكومیت امام در این قبیل مجالس عمومی، میتوانست ارزش آنها را نزد مردم از بین ببرد. اتفاقا این مجالس، توانست بهترین زمینه، برای ترسیم شخصیت واقعی امام رضا - علیه السلام - باشد. این جلسات مكرر به نفع امام خاتمه مییافت.[14]و این خود، دردسری برای مأمون ایجاد كرد. عبدالسلام بن صالح هروی نقل میكند كه به مأمون خبر رسید كه علی بن موسی - علیه السلام - مجالس بحث كلام منقعد كرده و مردم جذب دانش او شدهاند. مأمون به محمد بن عمرو الطوسی گفت تا مردم را از مجلس او طرد كند. وقتی امام متوجه این نكته شد، او را نفرین كرد و ضمن آن از خداوند چنین تقاضا كرد:... وانتقم لی ممن ظلمنی و استخف بی و طرد الشیعه من بابی[15] خدایا از كسی كه به من ظلم كرده، مرا خوار نموده و شیعیان را از درب خانه من دور كرده انتقام بگیرد.
شیعیان آن حضرت بودهاند. بنابراین حضور آن حضرت در خراسان در حقیقت، عاملی در جهت توسعه فكر شیعه بوده است. مردم در مورد مسائل مختلف كلامی از آن حضرت پرسش میكردند. دانسته است كه از اواخر عهد منصور، كتب یونانی ترجمه شد و به تدریج عقل گرایی محدودی به حوزه اسلامی وارد شده بود. در این شرایط به نظر میرسید كه شیعه نیز میبایست افكار خود را در ارتباط با شرایط فكری جدید، مشخص كند. ائمه شیعه بویژه كلمات امام صادق - علیه السلام - و امام رضا - علیه السلام - راهگشای این حقائق بود. در مورد رؤیت خداوند در قیامت، پرسش میشد كه امام آن را مردود میدانست.[16] در مورد حدیث ان الله خلق آم علی صورته، سوال میشد كه امام تحریف روایت را در مورد حذف قسمتی از آن ـ كه روشنگر معنای واقعی آن است ـ توضیح میداد.[17] از امام درباره امر بین الامرین كه فرموده امام صادق - علیه السلام - بود، سؤال میشد[18] و جز آنها.
احیا كند. وقتی مأمون از او خواست تا نماز عید را بخواند، امام مطابق سنت پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - و بدون تجملات شاهانه، خواست چنین كند. تأثیر این مسأله در میان مردم به اندازهای بود كه مأمون دستور داد تا او را از نیمه راه برگردانند.[19] گویا بعد از همین واقعه بود كه سختگیریها شروع شد. مأمون كوشید تا روابط امام را با شیعیان قطع كرده و به طرق مختلف كنترل كند. در نهایت مجبور شد تا برای حذف محور شیعه، امام را به شهادت برساند،[20] اما طبیعی قضیه این بود كه در همان دو سال حضور امام در خراسان سبب گسترش تشیع در خراسان و نواحی اطراف آن شده بود.
نشان میدهد. نامه هایی از قبیل تبیین جایگاه اهل بیت - علیه السلام - در كتاب و سنت.[21] برخی از مسائل كلامی [22]و نیز مسائل اختلافی میان شیعه و سنی مانند مسأله ایمان ابوطالب، [23]توضیح مصداق شیعه، [24]توضیح مصداق صحابی [25]و معنای اولی الأمر [26]و جز آن. این پاسخها آموزههاییبود كه برای شیعیان به عنوان دیدگاه قطعی پذیرفته میشد. گزارشی هم حكایت از آن دارد كه امام اموال خود را در روز عرفه میان مردم قسمت كرد و در برابر اعتراض فضل بن سهل كه آن را زیان خوانده بود. امام آن را غنیمت دانست.[27]
خزاعی بود. دانسته است كه طایفه خزاعیان از طوایف شیعی عرب به شمار میروند و دعبل در این زمان شاعر برجسته عرب، خزاعی و شیعی شناخته میشد. زمانی كه دعبل به خراسان آمد، قصیده تائیه خود را سروده و گفته بود كه نباید كسی پیش از امام رضا - علیه السلام - آن را بشنود.[28] این قصیده تاریخ شیعه را در این دوره منعكس میكند، تاریخی كه همراه با درد و رنج و قتل و آزار است. دعبل امیدوار است كه امامت در اختیار اهل بیت قرار گیرد:
ضرب شده بود، به همراه جبهای به وی داد.[29] عجیب آن كه در راه دزدان قافلهای را كه دعبل در آن بود، مورد حمله قرار دادند و تنها پس از آن كه دعبل را شناخته و او قصیده خود را برای آنها خواند، وسائل اهل قافله را پس دادند. مردمان قم، از وی خواستند تا جبه را به قیمت هزار دینار بفروشد اما نپذیرفت. پس از خروج از قم، جوانان عرب آن را از وی گرفتند. وی به شهر برگشت و تنها رضایت داد تا بخشی از جبه را به وی داده و هزار دینار نیز بگیرد.[30] به نظر آقای اشتر وی به احتمال در قم مانده تا زمانی كه خبر درگذشت امام را شنیده است. مأمون از روی خباثتی كه داشت امام را در نزدیكی قبر پدرش رشید در طوس دفن كرد. این امر آشوبی در وجود دعبل و شیعیان برانگیخت. در اشعار بعدی دعبل حملات صریحی به عباسیان است. وی بویژه به همین ماجرا اشاره كرد:
زمانی كه مأمون در سال 210 فدك را به طالبیان بازگرداند، دعبل در شعری چنین سرود: أصبح وجه الزمان قد ضحكا برد مأمون هاشم فدكا[32]
تشیع دست نكشید و خود میگفت كه پنجاه سال است كه چوبه دار خود را همراه میبرد اما كسی او را بر دار نیاویخته است. اشعار وی در ستایش اهل بیت بسیار فراوان است:
و در آخرین شعری كه پیش از وفاتش سرود گفت:
أعد لله یوم یلقاه دعبل: أن لا اله الا الله
- علیه السلام -، به ایران است. توجه به حفظ آثار بر جای مانده از مسیر امام در شهرها و مناطقی كه به نحوی محل استقرار امام بوده، نشان از علاقه ویژه شیعی در میان مردم است، هر چند ممكن است درباره برخی از این مكانها و ارتباط آنها با امام رضا - علیه السلام - خبر درستی در دست نداشته باشیم. به عنوان نمونه، مسجد امام رضا در اهواز[35] یكی از قدیمیترین نقاطی است كه در ایران به نام امام رضا - علیه السلام - وجود دارد. جدای از ابودلف، یاقوت هم از پل شوشتر در اهواز و مسجدی كه به نام امام رضا - علیه السلام - روبروی آن بوده یاد كرده است.[36] دو نقطه منسوب به امام رضا - علیه السلام - در شهر شوشتر است یكی از آنها كمی دورتر از پل شاه علی و لشكر[37] و دیگری در شرق شوشتر نزدیك رودخانه شطیط.[38] بر این بنای دوم تاریخی از سال 1094 دیده میشود.
- علیه السلام - دیمی قرار دارد كه این دیمی نامی برگرفته از منطقه است.[40] دو بقعه دیگر، یكی در دزفول و دیگری در شوشتر با نام شاخراسون وجود دارد. دو بقعه دیگر در شوشتر با نامهای امام ضامن در حوالی كنارستان و بقعه امام رضا در حوالی بلوك عقیقی وجود دارد.[41] محلی هم به عنوان قدمگاه امام رضا در جنوب آبادی كهنك[42] در حوالی شوشتر وجود دارد.
سیصد ساله وجود دارد، محلی با نام قدمگاه یا مسجد امام رضا وجود دارد كه گفته شده حضرت در حركت خود به خراسان در اینجا نماز خواندهاند.[43]مسجد قدمگاه امام رضا در ابرقو، مشهور به مسجد بیرون هم از اماكنی است كه شناخته شده و آثاری از آن برجای مانده است.[44]
خرانق در شصت كیلومتری شهر یزد قرار دارد. تاریخ این قدمگاه بر اساس كتیبه موجود در آن مكان به قرن ششم هجری باز میگردد. در این كتیبه آمده است:
الرضا اینجا رسیده است و در این مشهد فرود آمد و مقام كرد و به تاریخ سنه اثنی و تسعین و خمسمائه خراب بوذ و از جهد بوبكر بن علی ابی نصر فرمودنذ و به دست ضعیف پرگناه یوسف بن علی بن محمد بنا واكرده شد خدایا بر آن كس رحمت كن كی یك بار قل هوالله به اخلاص در كار آنك فرمود و آنك كرد و آنك خواند كنذ كتبه یوسف بن علی بن محمد فی شهر ربیع الاول سنه خمس و تسعین و خسممائه.[45]
اثر تاریخی دیگر مربوط به آثار سفر امام رضا - علیه السلام -، قدمگاه ده شیر در فراشاه است. این قدمگاه در كنار جاده تفت به ده شیر و در مركز فراشاه قرار دارد. كتیبهای كه در محراب بنای آن وجود دارد حكایت از آن میكند كه گرشاسب بن علی از امرای كاكویه دیلمی در سال 512 آن مكان را ساخته است. بنای مزبور در همان عصر به نام مسجد مشهد علی بن موسی الرضا شهرت داشته است.
پی نوشتها : [1]. ابن خلدون، ج 4، ص 7.
منبع : پرتال فرهنگی اطلاع رسانی نور
نظرات شما عزیزان: برچسب ها : امام رضا علیه السلام و بیداری اسلامی , رضا , حضرت , علیه , السلام , امام , حقیقت , حقیقت امام , بیدار , بیداری , بیداری اسلامی , اسلام , اسلامی , جریان تشیع , شیعه , تشیع , جریان , مامون , عباسیان , اهل , بیت , اهل بیت , ![]() ![]() ![]() موضوعات
![]() ![]() ![]() همراه رهبر |
|